حدیث خاستن
دیر نمی شود
پیر نمی شوی
آفتاب منتظر است
باران منتظر است
دریا منتظر است
و تاریخ منتظر است
تا تو برخیزی و همه چیز آغاز شود
مردانی از همیشه
زنانی از هنوز
و قبیله ای از ترانه های آشتی
مرزهای بی خط
گذرنامه هایی بدون تاریخ اعتبار
و زمینی که می چرخد
تا تو در خوابی کوتاه و شبانه
هزاران کیلومتر جهانی را بپیمایی که هرگز تصوری از آن نداشته ای
حلزون ها هم شاید از دیاری در باغچه ای به دیاری در باغی سفر کنند
و ما به خواب های کوتاه
و رویاهای بلند
عادت کرده ایم
به گمانم که وقت بیداری است
چون گفتنی باشد ,