بی قرار
من بیقرارم، طاقت ندارم، در عشقت هرچه ببازم باز، پای قمارم
بگذر ز دنیا، بنگر به حالم، من تنها، آن دل و غم ها، چون، شب بیدارم
♪♪♪
چو بگفتم از تو و عشقم/ من ابرم، تو نوبهار
چو گرفتی دست دلم را / من صحرا، تو تک سوار
چشمانت شب و ستاره/ می آیم به یک اشاره
به سویت ای زیبا ای یار
♪♪♪
شد آن شب، شب بهشت/ تقدیر از تو می نوشت
چشمانم /ای جانم/بر رویت گشوده شد، من دوباره می خوانم
بارانم با گل یاس/سرتاپا یک احساس/عشق است و بهشت قصه ی ماست
♪♪♪
چو نشستی تو در کنارم
دیدم اینچنین دچارم
خوش به حالم / بی خیالم
می رقصد چرخ جهان بر کام دلم، ای جانم
کاش اینجا زمان نبود
تا ابد این چرخ حسود
به مراد دل ما بود و که بود ...
♪♪♪
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۳ ساعت 20:53 توسط علي خان آبادي
|
چون گفتنی باشد ,